سلام

من اسمم .....

لازم نیست بدونین 

وفامیلم .......

اونم لازم نیست.

دلیل ساختن این وبلاگ این بود که به پوچی رسیدم.

آره آقا کم آوردم.

از همه چی 

از درسام که معلوم نیست معدلم چند میشه . 10 شایدم 12 یا 13. اصلا حساب هم نکردم . سال سوم دبیرستان هستم و دارم میرم چهارم.

به یک عادت بد هم که نمی تونم اسمشو ببرم هم مبتلام. نزدیک به چهار ساله که به این عادت مبتلام.

اصلا بزارین دستان زندگیمو برتون بگم 

فقط تورو خدا اگه دلت می خواد بخون.

ادامه مطلب



من یک پسر 17 ساله اهل اسفراین از توابع خراسان شمالی هستم

در مشهد به دنیا اومدم  ولی اصالتم کرمانجیه.

شاید باور نکنید ولی دو بار از مرگ حتمی به گونه معجزه آسایی نجات پیداکردم.

اولین بار وقتی 9 ماهم بود که می گن روی پنجره ای که از بالا به پایین باز میشه رفتم. ارتفاع پنجره تازمین هم حول و هوش 6متر بود که پسر خالم منو نجات داد.

دومین بار هم  کنار یک رودخانه ای که به دلیل باران تبدیل به یک سیل شده بود وایستاده بودم که افتادم توش ولی این بار دختر داییم از کلاه ژاکتم گرفت و منو نجات داد .

از اون به بعد احساس می کنم یک دلیلی وجود دااره که من زنده هستم.

راستش من تا سوم راهنمایی فکر می کردم زندگی بعد از تحصیلات در دبیرستان ، رسیدن به یک دانشگاه خوب ، پیدا کردن شغل و همسر خوب و....... تا رسیدن به مرگه .

تا اینکه

یکی نگاه منو باز کرد.......

اونم کسی نبود جز....

"معلم حرفه و فن سال سومم"

با اینکه یک روز توی یک زنگ ، دو بار از کلاسش افتادم بیرون ولی هیچ وقت محبت این معلم از دلم نیفتاد . همیشه از افراد بزرگ تاریخ مثل بیل گیتس ، جابز و...... در کلاسش صحبت می کرد. همیشه می گفت " مهم نیست چقدر شکست می خوری ولی مهمه بعد از شکست پاشی یا نه . اگه پا نشی ، پست شکست رو قبول کردی ولی اگه پا شدی تو موفقیت رو پزیرفتی" 

صحبت های ایشون باعث پیدا شدن نقطه عطفی در زندگیم شد

من همون سال تونستم معدل 17.40 خودمو تا 18.90 بالا ببرم.

دو سال متوالی من در امتحانات خرداد راهنمایی ریاضی رو 12.5 می گرفتم که سال سوم تونستم 19.75 بگیرم.

تونستم توی آزمون مدرسه نمونه دولتی قبول بشم 

تابستون اون سال رو عالی گذروندم 

ولی.......

پوچی من از هفته دوم مهر همون سال شروع شد


انشا الله ادامه رو فردا براتون می نویسم.


ادامه دارد.....